چطور قیمت تمام شده محصولاتمان را در چاپخانه کاهش دهیم؟
در طی سالها فعالیت حرفهای در صنعت چاپ و بستهبندی و نوسانهای شدید قیمت مواد اولیه بهطور اتفاقی در مسیری قرار گرفتیم که امروز منجر به نوشتن این متن شده است. چطور باید قیمت تمامشده یک محصول چاپی را محاسبه کرد و این وظیفه کیست؟ به عهده سفارشدهنده است یا چاپخانه؟ در بسیاری از برندهای تولید داخل این مشکل همیشگی است.
واحد خرید یا تامین، اطلاع دقیقی از فرآیندهای تولید و چاپ محصول در اختیار نداشته و در برخی موارد دانش و آگاهی لازم برای تهیه یک لیبل، جبعه مقوایی یا کارتن و یا سطوح پلیمری برای بستهبندیهای منعطف را ندارد و فقط بهعنوان نامه درخواست خرید صادر شده بسنده می کند و با یکی یا چند تن از تامینکنندگان آشنا وارد مذاکره میشود. این یکی از نقاط ضعف تمام برندهای داخلی است. ما نمیدانیم چه محصول چاپی نیاز داریم و آن را از کدام چاپخانه بخریم. تفاوت سطوح و متریالهای گوناگون را نمیدانیم و فرصت و تهدیدهای آنها را نمیشناسیم. بسیاری از ویژگیهایی که به فروش محصول کمک میکنند را استفاده نمیکنیم یا در جای درست بکار نمیگیریم که باعث افزایش قیمت تمامشده خرید میشود.
برای مثال محصولات نیمهآماده غذایی منجمد در متریالی بستهبندی شده بود که موجب کپک زدن آن محصول در بازه زمانی کوتاه شد و ضرر فراوانی روی دست صاحبان برند گذاشت که نتیجه آن فسخ چندین قرارداد صادراتی بود. یا در محصولات بهداشتی بانوان ویژگیهایی به محصول چاپی تحمیل شده بود که افزایش قیمت محصول را موجب گشت و نیازی از محصول یا مشتری را هم برآورده نمیکرد. یا نحوه انبارداری بدون توجه به محصول و شرایط آب و هوایی کارخانه تولیدکننده، منجر به باطله شدن تمام محصول چاپی وارداتی شده بود.
اگر بخواهیم از ابتدای مسیر خلق یک محصول یا طرح بستهبندی، تحریر این مقاله را آغاز نماییم باید از جمعآوری اطلاعات توسط واحد بازاریابی یا مارکتینگ شروع نمود، بدون در نظر گرفتن اینکه چه مقدار زمان و انرژی برای تحقیقات و جمعآوری اطلاعات برای عرضه یک محصول جدید در بازار باید صرف شود. این فرآیند دشواریها و سختیهای خاص خود را دارد و نیازمند بکارگیری افراد خبره در این زمینه است.
اما کار ما در واحد طراحی، خلق و اجرای بستهبندی با این موضوع شروع خواهد شد که جامعه هدف این محصول دارای چه جنسیت، رده سنی، الزامات رعایت شده در طراحی، دستهبندی محصول از نظر قرارگیری در رده بهداشتی – غذایی – دارویی… و تمام بایدها و نبایدهایی است که برای راحتی و کاربرپسند بودن در نظر میگیریم. این یک سمت ماجراست و سمت دیگر تولید و اجرای بیکم و کاست آن ایدهها است. از دیدگاه ما در بخش اول اگر نقصی نداشته باشیم در بخش دوم تعریف چندانی نداریم. در شرایطی که محصول چاپی از شرکتهای خارجی تهیه شود الزامات و استانداردهای بیشتری در پروسه اجرا دیده میشود اما آن بخشی که به تولیدکننده داخلی تکیه میکنیم در بسیاری از موارد با چالشهای فراوان در کیفیت، حتی برای تولیدات تکراری همان محصول روبهرو خواهیم بود.
برخی نواقص شاید به این علت است که کار تولید یک محصول چاپی فرآیندی بر مبنای تصمیمگیری تیمی است و نیاز به داشتن چندین دانش و تخصص کنار یکدیگر در آن الزامی است. این تخصصها شامل فرد یا افرادی با مهارتهای گرافیک برای ایدهپردازی و الزامات مشخص شده در مرحله تحقیقات بازار است. پس از تایید گرافیک، باید به فکر اجرای آن در یک چاپخانه بود. اکثر نمونهها قابلیت چاپ بیعیب و نقص را نداشته و فایل باید مجدد اجرا و استانداردسازی شود. مرحله پیشتولید در چاپ، تولید را قادر میسازد تا هزینههای بسیاری از دوش سفارشدهنده و چاپخانه برداشته و محصول ارزانتر و در بسیاری از موارد با سرعت و کیفیت بالاتری تولید نماید.
در پیش از چاپ چه می گذرد؟
عملا ارتباط فایل دیجیتال گرافیک یک بستهبندی با دستگاه چاپ در این بخش مشخص و برنامهریزی میشود. از نظر ما این بخش برای کل فرآیند تولید برنامهریزی خواهد کرد و سایر مراحل تولید بعدی صرفا باید به این اطلاعات بسنده نماید و مجوزی برای هرگونه تغییر سلیقهای و یا کم و زیاد کردن موارد پیش آمده را ندارد. این فرآیند نقشه راهی برای تولید بهینه و کارا است؛ اولین قدم یک طراح آمادهساز، شناخت کافی از فرآیند تولید است که بعد از چاپ در کارخانه سفارشدهنده رخ خواهد داد. در این بخش تمام محاسبات برای تولید یک محصول چاپی بینقص انجام میشود که قرار است در یک خط تولید دیگری مورد استفاده قرار بگیرد. پس باید بدانیم مقصد این محصول چاپی کجاست و در آنجا چه بر سر آن خواهد آمد. عملا زمانی کار ما پایان میپذیرد که اولین نمونه محصول بدون هیچ نقصی تولید شود. در طراحی و چاپ باید تمام خواستههای دیجیتالی و مکانیکی پیش روی تولید آن محصول را بررسی کرد.
طراحی، پیش از چاپ و خط تولید سفارشدهنده، همگی واگنهای یک قطار هستند که باید محاسبات هر بخش با توجه به نیاز محصول در نظر گرفته و برای اجرا آن دستورات، فرمانی در پیش از چاپ مشخص شده باشد. بهطور مثال در چاپ تکنیکهایی نیاز داریم تا میزان درصد رنگهای ارایه شده توسط طراح گرافیک را توسط ماشین چاپ تولید نماییم (تقریبا بدون هیچ تغییری)، آنچه در مانیتور دیده میشود را با کمترین انحراف در چاپ تولید نماییم و از آن مهمتر در چاپهای بعدی هم آنها را با حداقل انحراف بازتولید کنیم. این اولین و مهمترین وظیفه در پیش از چاپ است و ما از دانش و تجهیزاتی استفاه میکنیم که در ردیف مدیریت رنگ آنها را دستهبندی مینماییم. افزایش و کاهش رنگهای به کار گرفته شده، استفاده از رنگهای ساختگی تحت عنوان پنتون، استفاده از نرمافزارهای محاسباتی، استفاده از تجهیزات اندازهگیری رنگ و کنترل کیفیت همگی به محقق شدن هدف ما کمک خواهند کرد.
بیشک با استفاده از این علوم میتوانیم میزان قابل توجهی از هزینههای یک محصول چاپی را در این بخش کاهش دهیم. نمونه مطالعاتی که در سال ۱۳۹۹ در شرکت تولیدی محصولات بهداشت بانوان اجرا و پیادهسازی شد. برای پرفروشترین محصول شرکت بستهبندیهای مقوایی و پلیمری تهیه میشد. اگر دید کلی نسبت به تولید یک محصول چند ده ساله داشته باشید و تمام اطلاعات تولیدی ثبت و ضبط شده باشد قادر خواهید بود که نموداری رسم کنید که به ما نشان دهد بسیاری از فاکتورهایی که روز اول در تولید محصول به کار گرفته میشده با مرور زمان دست خوش تغییر شده و برخی دیگر بدون تغییر باقی ماندهاند. در این مورد محصول و موارد اولیه بهطور دایم از منابع مختلف تامین میشده و نمونههایی با ابعاد و اندازههای متفاوتی تولید میشدند. از طرفی محصول در زمان تولید دارای پفکردگی بیشتری نسبت به فردای روز تولید بود، پس فضای بیشتری را در ساعات اولیه تولید در بستهبندی اشغال کرده و پس از مدتی بهدلیل از بین رفتن هوای بین لایههای محصول، فضای بسته بزرگتر از نیاز واقعی محصول بود. چند تغییر عمده باید انجام میشد. مورد اول باید پاکت پلیمری کوچکتری تامین میشد که علاوه بر دارا بودن خاصیت کشسانی از محلهای دوخت بهعلت حجم بالاتر محصول تولید شده در ساعت اولیه دچار پارگی نشود. این اصلاح حدود ۹ درصد از وزن خریداری شده هر ماه آن محصول را تشکیل میداد که در سال حدود 2.4میلیارد تومان صرفهجویی دربرداشت. دومین مورد بستهبندی کارتنهای چندلایهای بود که استفاده میشد. بهعلت سایز بستهبندی مجبور به خرید ورقهایی بودند که ۲ سانت هدررفت بیشتری در متریال کارتن داشت پس با تغییر قالب و استفاده از یک سایز ورق کمتر (C فلوت)، مقدار ۵ درصد یا به عبارتی در آن سال حدود 2.5میلیارد تومان در سال صرفهجویی روی خرید کارتن فقط برای یک محصول اجرا شد. حال شما حساب کنید برای محصولی که در سال حدود ۲۴ میلیون پاکت تولید میشود، حدود ۵ میلیارد تومان پول ذخیره شده است این مقدار مساوی است با ۲۰۰ تومان کاهش هزینه روی هر پاکت. همه این موارد در پیش از چاپ با اصلاح ساختار بستهبندی رقم خورده است. لازم به ذکر است که این شرکت تولیدی چیزی در حدود ۹۰۰ محصول متفاوت در سبد کالایی خود دارد و بهطور مداوم به تعداد آنها افزوده میشود.
بهطور روزانه شاهد ساخت هزاران سانتیمتر مربع کلیشه و سیلندر چاپ برای شیوههای چاپ فلکسو و گراور و افست هستیم. در بسیاری از آنها با مدیریت برنامه تولید و ارایه پیشبینی قادر خواهیم بود برای چند محصول یک ست پلیت چاپ بسازیم و در بسیاری از موارد اصلاحی، با تغییر فقط یک پلیت از اصلاح مجدد تمام آنها جلوگیری نماییم. این موضوع دو سمت دارد. یک برنامهریزی تولید اصولی در واحد زنجیره تامین و دوم دانش کافی واحد طراحی و یا ناظران پروژه مستقر در شرکت سفارشدهنده محصولات چاپی. در بسیاری از موارد میتوان محاسبات بهتری برای تولید یک کارتن، لیبل یا لفاف به چاپخانه ارایه نمود. گاها به علت فشرده شدن پروژههای تولیدی در یک واحد چاپی و عدم سیستمسازی و یا بکارگیری افراد با آگاهی و دانش ضعیفتر، محاسبات به اشتباه انجام شده و هزینههای آن را سفارشدهنده بدون اینکه خبردار شود پرداخت میکند.
برای مثال در پروژههای تولید لیبلهای پشت چسبدار در بسیاری از موارد با تغییر ۰/۱ تا ۰/۵ میلیمتر بهرهوری فراوانی برای سفارشدهنده میتوان بهوجود آورد و متریال کمتری در فرآیند ساخت هدر میرود. نمونه دوم پروژه لیبل محصولات روغن سرخکردنی به این قرار است. در ابتدا واحد چاپی در نظر داشته کلیشه با ابعاد بزرگتری برای سرعت بخشیدن به تولید خود سفارش دهد اما این کار دو نقص به همراه داشت. اول اینکه تعداد لیبل در هر مترمربع را در حدود ۴ قطعه لیبل کاهش میداد و این یعنی هدررفت متریال چاپی که هزینههای آن را سفارشدهنده باید بپردازد و دوم سرعت تولید آن نسبت به سایر سیلندرهای موجود در آن واحد چاپی کمتر بود و در هر دقیقه در حدود ۶۱ قطعه لیبل کمتر تولید میشد. علاوه بر دو موضوع مطرح شده هزینه ساخت کلیشه ۲۵درصد افزایش داشت و مطابق تیراژ سفارش دریافت شده ۲ روز زمان بیشتری برای تولید باید صرف میشد.
با بررسی تمام این موارد متوجه خواهید شد این هزینهها دوطرفه است در واقع هم چاپخانهدار هم سفارشدهنده با در نظر گرفتن جنبههای مختلف به یکدیگر آسیب میزنند از پرداخت بیشتر در هزینهها و افزایش قیمت تمامشده گرفته تا هزینههای ناشی از استهلاک ماشینآلات و فروش از دست رفته بهعلت عدم برنامهریزی صحیح و اصولی و نبود سیستم در مراکز صنعتی…
تمام موارد ارایه شده با آموزش و یادگیری درست اصول پایه قابل رصد، ثبت و ضبط و اندازهگیری و تحلیل است.
مدیریت رنگ برای چاپخانه یا صاحبان برند؟
در گذشته سیستمهای کنترلی و بررسی کیفیت همانند اسپکتروفتومتر صرفا برای چاپخانه تهیه میشد و بیشتر مقالات و استانداردهای تدوین شده برای واحدهای چاپی بود اما امروزه این دانش از چاپخانه به شرکتهای خریدار محصولات چاپی قدم نهاده است. این یعنی بررسی رنگ قبل از ورود به قفسه فروشگاه برای تامین احساسات رنگی مشتریان. بسیاری از برندهای مطرح این نارضایتی از عدم تطابق محصولات چاپی خریداری شده از یک یا چندین تامینکننده را همیشه در واحدهای شکایت مشتریان از سوی مصرفکنندگانشان به ثبت رسانده اند. تفاوت چندانی هم نمیکند که محصول یک شامپو بوده یا یک محصول خوراکی. مشتریان وفادار با دیدن رنگ و ظاهر بستهبندی با ارسال شکایتی مغایرت مشاهده شده را ثبت کردند. چندین عامل پنهان برای سوق دادند این مشتریان به سوی رقبا در این اتفاق دیده میشود. با دیدن رنگ و بستهبندی تغییر یافته این احساس در آنها بهوجود میآید که محصول تقلبی است یا از کیفیت محصول مورد نظر کاسته شده… و میتواند به این موضوع کمک نماید که خریدار ناراضی ما به فکر بررسی کیفیت و جایگاه محصولات مشابه افتاده و آن را امتحان مینماید.سوال اینجاست: آیا باز هم از شما خرید خواهد کرد؟
مدیریت رنگ چیست و برای ما چه میکند؟
دانش و تکنولوژی ای است که به ما کمک خواهد نمود نتیجه آنچه در مانیتور میبینیم را با کمترین تفاوت در سالن چاپ تولید نماییم و همچنین باز تولید آن را برایمان آسان و قابل دسترس خواهد نمود.
از نگاه بالاتر به این مقاله باید تمام اطلاعات ضمن تولید ثبت و ضبط شود. آنچه به شما برای تشخیص نقاط ضعف و قوت یک تولید کمک خواهد نمود تحلیل درست و دقیق اطلاعات است. بخشی از آن در چاپ به کمک مدیریت رنگ قابل اجراست. از ساخت و تولید مقدار و نوع و قدرت رنگی مرکب مصرفی تا انبارش و توزین و استفاده مجدد تا بررسی تفاوت میان مانیتور و نمونه چاپی و همچنین بررسی بین نمونههای تولید شده واحدهای چاپی گوناگون همگی قابل پیادهسازی است.
هر یک از افراد درگیر در فرآیند تولید یک محصول از کدام بخشهای و تجهیزات مدیریت رنگ میتوانند استفاده کنند؟
در بخش طراحی، طراح گرافیک با بکارگیری پروفایل رنگی (ICC Profile) ماشین چاپ و کتابچههای پنتون (Pantone) و ابزار اندازهگیری دانسیته و طیفسنجهای نوری (Spectrophotometer) برای بررسی سابقه نمونههای رنگ درخواست شده و رنگی که میتواند چاپ نماید و بررسی رنگ سطح متریال و… بهره لازم را خواهد برد. پس از آن در مرحله پیش از چاپ و لیتوگرافی یا کلیشهسازی مطابق آنچه در مرحله آمادهسازی پیاده شده، خروجی فایل با توجه به تمام نکات فنی تعیین شده همانند فراوانی ترام، زاویه ترام و شکل و… پلیت مورد نظر را تولید میکند. تمام این اطلاعات توسط ناظر پروژه چاپ از یک سو و اپراتور یا واحد کنترل کیفی واحد چاپی همزمان بهطور موازی بررسی میشود. در نهایت قبل از ورود به انبار سفارشدهنده توسط واحد کنترل کیفیت برای آخرین مرتبه با نمونه شاهد تطبیق و بررسی لازم صورت میگیرد.
بررسی تمام موارد در پیش از چاپ مانند ساختار بستهبندی یا اصلاح ساختارها / اصلاح و تفکیک اصولی رنگها / فرمبندی صحیح و در نظر گرفتن ورق و عرض فیلم و متریال و همچنین در پروسه چاپ استفاده از مدیریت رنگ و الگوهای کاهش مصرف مرکب / سیستمسازی و افزایش بهرهوری تولید / گردش کار اصولی / چیدمان سیستم و ماشینآلات تولید و بسیار موارد دیگر میتواند به کاهش هزینههای یک بستهبندی کمک شایانی نماید.
مولفان: ندا فاضل زاده (کارشناس ارشد گرافیک و طراحی بسته بندی ) و کامیاب کاویانی (مشاور چاپ و کارشناس ارشد گرافیک و بسته بندی و مدرس)
این مقاله در شماره ۵۳ نشریه هنر بسته بندی – صفحات ۲۶ تا ۲۹ مهر ماه ۱۴۰۲ به چاپ رسیده و منتشر شده است.